کمتر از 40 روز به پايان مجلس دهم زمان باقي نمانده است و هر چه باشد منتخبان مجلس يازدهم که در انتخابات دوم اسفند ماه توانستند مجوز عبور از دروازه مهمترين و سياسيترين ساختمان ميدان بهارستان را بهدست بياورند در حال آماده شدن هستند تا روي صندليهاي سبز مجلس تکيه بزنند. مجلسي که در کمترين رکورد مشارکت در تاريخ 40 ساله جمهوري اسلامي رقم خورد و ترکيبش هرچند پيش از انتخابات از سوي شوراي نگهبان مشخص شده بود اما اتفاقات ريز و درشت و دلخوري سالهاي اخير هم موجب شد تا آراي خاکستري که هميشه فريادرس اصلاحطلبان بود پاي صندوقهاي انتخابات حاضر نشوند و نتيجه آن شد که مجلس به تصرف اصولگرايان درآمد. در نتيجه همين انتخابات هم چهره سياسي پارلمان يازدهم در مقايسه با پارلمان دهم تغيير حداکثري را به خود ديد و طبيعتا ديگر از آن تعداد قابل توجه نمايندگان اصلاحطلب و مستقل يا بهتر بگوييم اعتدالي خبري نيست.
تفاوت مشهود
مجلس يازدهم آنقدر با شرايط خاص انتخاب شد که هنوز روي کار نيامده ذهن مقايسهگر دائما در حال بالا پايين کردن ويژگيهاي آن نسبت به مجالس ادوار گذشته يا حداقل مجلس دهم است؛ اولين چيزي هم که مثل يک چراغ قرمزِ چشمکزن جلب توجه ميکند تعداد آراست. سال 94 وقتي عَلَم انتخابات مجلس بهپا شد، شعار «تغيير» حسابي کار خودش را کرد و با يک مشارکت 61 درصدي مردم نمايندگان خودشان را انتخاب کردند و حاصل اين انتخابات آن شد که دستکم وقتي نطقي يا اعتراضي از سوي نمايندهاي بلند ميشد ميتوانست مدعي باشد که نماينده بيش از نيمي از مردم حوزه انتخابيه است اما سوال اينجاست آيا نمايندگان مجلس يازدهم ميتوانند چنين ادعايي را داشته باشند؟ کار وقتي به حساب و کتاب درباره آراي پايتخت ميرسد از اين هم سختتر ميشود چراکه در انتخابات اسفند ماه تنها 26 درصد مردم استان تهران در انتخابات شرکت کردند و همين امر موجب شد تا تعداد راي سرليست اصولگرايان و منتخب اول تهران رايي نزديک به منتخب هفتم تهران در مجلس دهم کسب کند و راهي مجلس شود.
زبان روشن آمار
مجلس يازدهم قطعا وقتي کارش را آغاز کند با مشکلات و چالشهاي زيادي مواجه خواهد شد. کشور احتمالا همچنان با موضوع کرونا در کنار مشکلات و بحرانهاي اقتصادي دست به گريبان است اما در اين ميان چالش ديگري هم به چشم ميخورد و آن خودي ندانستن برخي نمايندگان از سوي مردم است؛ موضوعي که بسياري از تحليلگران هم به آن واقفند و معتقدند چون نمايندگان منتخب اکثريت مردم نيستند احتمالا گسست ميان جامعه و نمايندگان بيشتر شود و اين موضوع وقتي به شهرهاي کوچکتر ميرسد ميبينيم در برخي از شهرها منتخبان آرايي کمتر از 15 هزار راي را در سبد خود ريختهاند و اين رقم حتي به زير 10 هزار راي ميرسد. در ميان نمايندگاني که کمترين آرا را به خود اختصاص دادهاند نام افرادي که پيش از اين هم در مجلس حضور داشتند به چشم ميخورد که مقايسه آراي آنها در اين دوره و دوره قبل هم جالب توجه است؛ يکي از اين نمايندگان عليرضا سليمي نماينده اصولگراي محلات است. او در مجلس دهم حدود 11 هزار و 470 راي را از آن خود کرد اما براي مجلس يازدهم با 1000 راي کمتر توانست مجوز نمايندگي را به دست بياورد؛ البته اين ريزش آرا در مورد نماينده اصولگراي شادگان شدت و حدت بيشتري به خود ميگيرد. او در مجلس دهم نزديک به 35 هزار راي به دست آورد اما در دوره يازدهم تنها 12 هزار راي به دست آورد و اين نشان ميدهد بهرغم آنکه اصولگرايان باد در غبغب مياندازند که محبوبيتشان بيشتر شده، اما آمار و ارقام اين را نشان نميدهد.