
مقایسه چهره واقعی ناصرالدین شاه و بهرام رادان بازیگر نقش ناصرالدین شاه در سریال جیران + عکس واقعی ناصرالدین شاه و مقایسه آن با شباهت چهره چهره بازیگر نقش ناصرالدین در سریال جیران را ببینید
چالش شاه جوان برای ستاره ۴۰ ساله
بهرام رادان که نامش در فهرست بازیگران سریال ،
«جیران» به عنوان نخستین چهره قرار گرفته است، در نقش «ناصرالدین شاه قاجار» جلوی دوربین رفته است.
«جیران» که از یک ماه پیش وارد مرحله تولید شده است،
دومین نقشآفرینی ستاره ۴۱ ساله سینما،در یک مجموعه نمایش خانگی محسوب میشود.
این سریال نخستین همکاری بهرام رادان،با حسن فتحی و احسان جوانمرد است
این بهرام ناصر نمیشود
با اینکه طبق گفته مورخان، ناصرالدینشاه هم شاعر بوده، هم عکاس، هم نقاش و هم خوشنویس اما این دلیل نمیشود که روحیاتش روی چهرهاش هم اثر گذاشته باشد. بهرام رادان از نظر چهره و فیزیکی ذاتا امروزی است و یک انتخاب عجیب برای نقش این پادشاه قاجاری است. هرقدر جشنواره و فیلم «علفزار» برای رادان در مقام تهیهکننده موفقیتآمیز بود اما حضورش در جیران یک شکست کامل است.
گفته میشود ناصرالدینشاه، بخش بزرگی از سرودههای مذهبی خود را به امام حسین(ع) و سایر شهدای کربلا اختصاص داده است و اشعار آیینی دیگری هم در وصف امام علی(ع) و امام رضا(ع) و شعری ترکی در مصیبت کربلا هم داشته اما انگار اینجا با یک جوان عاشقپیشه بالایشهری مواجهیم. جوانی که طبق نوشته مورخان فقط اولین عکاس ایرانی است و در نقاشی هم شاگرد کمالالملک بوده و طرحهای جذابی هم بهجا گذاشته است.
ناصرالدینشاه جیران یک عاشق سال ۱۴۰۰ است و تکیهکلامها و رفتارهای پرتکرارش هم تایید همین نکته است. وجه وابستگی یا «بچهننه» بودن ناصرالدینشاه در جیران بهشدت پررنگ است و درکنار عاشقپیشه بودنش تنها ویژگیهای این شاه قاجار است. در همین جیران، بازیگرانی هستند که برای بازی در نقش ناصرالدین شاه بهمراتب مناسبتر از رادان بودند و این انتخاب، پاشنهآشیل اصلی این سریال پرهزینه است. اگر بپذیریم حضور حامد کمیلی در «قبله عالم» بهواسطه طنزبودن فضای کلی کار، قابلتحمل است، رفتن رادان در نقش ناصر یک بدسلیقگی بزرگ از طرف کارگردانی است که انتخاب بازیگرانش یکیدیگر از شاخصههای مهم کارهایش بوده است.
مرز تاریخ و تخیل
در اینکه مرز وفاداری به تاریخ در آثار هنری چقدر است، پیش از این نوشتیم و هنوز جوابی برای آن پیدا نشده اما آثاری که در سالهای اخیر ساخته شدند، ضرورت پاسخگویی به این سوالات را جدیتر میکند. در جیران، فتحی تا جاییکه توانسته در فاصله بین تخیل و تاریخ مانور داده و این رفتوآمد را بهنفع دراماتیزه کردن سریالش تمام کرده است. وجود برخی شخصیتها که اساسا ردی در تاریخ ندارند یا حضور کمرنگ یا پررنگ آدمهایی در سریال که در واقعیت عکس موقعیتشان رخ داده است. حتی اگر این سریال را با نمونههای دیگر زندگی ناصرالدینشاه هم مقایسه کنیم دچار اختلافات و تفاوتهای عجیبی خواهیم بود و اینجاست که باید پرسید مرز بین تاریخ و تخیل سازندگان آثار هنری کجاست؟
میتوان شخصیتهایی را به دلخواه حذف و اضافه کرد یا از بیرحمی و مهربانیشان کاست یا افزود؟ مشکل اصلی جیران جایی است که میخواهد دل مخاطبان امروزی را به دست بیاورد تا مورخان و تاریخ را. فتحی از تاریخ استفاده میکند اما تعهدی در خودش نمیبیند که کاملا به آن وفادار هم باشد. آیا این سریالها در آینده منبع و ماخذ نسلهای بعدی قرار میگیرند یا خیر؟ گذشت زمان متوجه نقش درام و نحوه تعاملش با تاریخ خواهد بود یا توجهی به اینها ندارد؟